حدیث دل |
سلام امروز تنها جایی خدایا می من که از [ جمعه 87/7/26 ] [ 1:6 صبح ] [ محسن مجیدی ]
[ نظر ]
به زیر زلفت این ماه است و یا رو به روی ماهت این شب است و یا مو کنی گه صید دل از تیر مژگان کنی گه قصد جان با تیغ ابرو نخواهم دم زدن سحرآفرینی به پیش چشم جادوی تو جادو به لب خال تو را دل دید و گفتا که جا در شکرستان کرده هندو نخواهی گر گرفتار کمندم به دوش افکنده ای بهر چه گیسو ز بس داغ غم جانان گران است نگردد کوه و با او هم ترازو قدم مگذار جز بر دیده من که جای سرو باشد بر لب جو نخیزد این خرامیدن ز طاووس نیاید این نگه کردن ز آهو ندارم به قلبم من آرزویی به جز آنکه بینم ساقی مه رو غمت در نهانخانه دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند هر که از عشق تو دیوانه نشد آدم نیست
آدم آن است که از عشق تو دیوانه شود [ جمعه 87/7/26 ] [ 12:15 صبح ] [ محسن مجیدی ]
[ نظر ]
کیست کآشفتة آن زلف چلیپا نشود ؟ ناز کن ناز ، که دلها همه در بند تواند رخ نما تا همه خوبان خجل از خویش شوند آتش عشق بیفزا ، غمِ دل افزون کُن چاره ای نیست به جُز سوختن از آتش عشق ذرّه ای نیست که از لطف تو هامون نبود سر به خاک سر کوی تو نهد جان ، ای دوست دیوان امام خمینی (ره) [ چهارشنبه 87/7/10 ] [ 6:29 عصر ] [ محسن مجیدی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |